فرهاد فلاح، مدیرعامل آبانتتر در رویداد ۹ ژانویه تاریخچه بانکداری و تأثیر آن بر آینده را تشریح کرد. به گفته او، هر کدام از ما که به تاریخ بیندیشیم، احتمالاً تاریخ برایمان داستان جالبی دارد؛ شاید هم داستانی تراژیک. گویا تاریخ برای ما یک چیز دیگر است. تاریخ همیشه دو بار اتفاق میافتد و از قدیم گفتهاند که تاریخ تکرار میشود. امروز یک سؤال پیش روی ما وجود دارد: آینده نوآوریهای امروز به چه سمتی میرود؟ بلاکچین در آینده به کدام سمت خواهد رفت؟ برای فهمیدن پاسخ بهتر است به عقب برگردیم و تاریخ را ببینیم؛ زمانی که «مدیچیها» بانک را تأسیس کردند. چرا مدیچیها بانک را تأسیس کردند؟ داستان مدیچیها چه بود و چرا باید برای فهمیدن وضعیت امروز به تاریخ بانکداری برویم؟
ایجاد بانک توسط مدیچیها
طبق گفتههای او، در سال ۱۳۹۷ میلادی که مدیچیها نخستین بانک را شکل دادند اینطور نبود که یک عده دولتمرد صاحب قدرت به شمار روند. یک خانواده تاجر بودند که بهعنوان یک نهاد خصوصی، نظامی شبیه «بانکداری» ساختند. بانکداری آنها در پاسخ به یکسری مشکلات زمان بود. مثلاً وقتی آدمها میخواستند تجارتی انجام دهند، ناچار به حمل پول بودند و اتفاقاً سارقان میدانستند که تجار دارای پول هستند و به آنها حمله میکردند و پولشان را میدزدیدند. در آن زمان هر تجارتی به اندازه دو بار «آفرینش» طول میکشید، چون اگر از یک نقطه تا نقطه دیگر هفت روز فاصله بود. هفت روز طول میکشید که پول از اینجا به آنجا برسد و هفت روز دیگر برای اینکه کالا به دست خریدار برسد.»
او در ادامه اضافه کرد: «در آن دوران بود که این خانواده به فکر افتادند در همه شهرهای مهم شعبه بزنند و افراد به جای اینکه خودشان پول را حمل کنند، یک دستهچک و یک نشانه دریافت کرده و هر جا که خواستند، پول را دریافت کنند. بدین ترتیب پول به دست مدیچیها افتاد. اما یک نکته در این میان مطرح بود! چه کسی از همه بیشتر میترسید وقتی که پول در دست مدیچیها باشد؟ قطعاً حکومت وقت! قطعاً پاپ! قطعاً واتیکان! یعنی همان کسی که آن موقع قدرت اروپا را در دست داشت. همیشه وقتی مردم یا بخش خصوصی دست به یک نوآوری میزنند، اولین کسی که میترسد، اوست که قدرت را در دست دارد، چون احساس میکند قدرت خود را از دست خواهد داد.»
بانکداری را دولتها به وجود نیاوردند
فلاح در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به اینکه بانکداری را دولتها به وجود نیاوردند بیان کرد: «میدانیم که مدیچیها مردند و میدانیم که واتیکان دیگر قدرت برتر جهان نیست. میدانیم شهر فلورانس که اولین بانک مدیچیها در آن تأسیس شد، دیگر اقتصاد برتر به شمار نمیرود، ولی بانکداری هنوز وجود دارد. همه ما از بانک استفاده میکنیم و اتفاقاً بانک به دست دولتها افتاده و توسط آنها کنترل میشود؛ در حالی که بانکداری را از ابتدا دولتها به میان نیاوردند.»
او با اشاره به اینکه اگر بخواهیم منتظر باشیم که دولتها قانونگذاری کنند و سیاستگذاری انجام دهند، هنوز که هنوز است باید منتظر ریشسفیدها بمانیم که اتفاقی را رقم بزنند، توضیح داد: «هر دولتی که در طول تاریخ آمده؛ از دیکتاتوری گرفته تا دموکراسی و الیگارشی به سختی تحولی را رقم میزند و اگر منتظر دولتها میماندیم هنوز هم در عصر حجر بودیم و در غار زندگی میکردیم. اتفاقاً کسانی که تکنولوژی را پیش میبرند و پیشرفتهایی ایجاد میکنند مردم و بخش خصوصی هستند؛ بخشی که وظیفهای برای قانونگذاری آن فضا ندارد. امروز حرف کل اکوسیستم این است که «باید ببینیم قانونگذار چکار میکند.». اگر قرار بود منتظر قانونگذار بمانیم الان اینجا نبودیم؛ حتی بانکداری هم وجود نداشت. بانکداری به این دلیل شکل گرفت که بخش خصوصی وجود داشت.»
شباهت بلاکچین و بانکداری
فرهاد فلاح خاطرنشان کرد: «نوآوری را مردم پیش میبرند، جنگها را دولتها! تاریخ همیشه خودش را تکرار میکند. چرا بلاکچین شبیه قصه بانکداری است؟ زیرا در همان دورهای که بانکداری ایجاد شد، یکسری نقایص در جابهجایی پول به چشم میخورد. بانکداری یکسری مشکلات مربوط به پول را در جهان حل میکرد که امروز بلاکچین میخواهد همان مشکلات را برطرف سازد. بلاکچین چکار میکند؟ امروز در دنیایی هستیم که پول در دست دولتها قرار گرفته و دولتها هر موقع که دلشان بخواهد آن را به چاپ میرسانند. با چاپ پول دولتها دست در جیب مردم میکنند و مالیاتی از ما میگیرند که هرگز نمیتوانستند آن را به صورت مستقیم مطالبه کنند.»
پول و قدرت دولتها
مدیرعامل آبانتتر با اشاره به اینکه پول چگونه میتواند قدرت را در اختیار دولتها قرار دهد گفت: «اگر پول در دست دولتها باشد، امثال اروپا و آمریکا، با قبضه یورو و دلار میتوانند تصمیم بگیرند که چه کسی حق مبادله داشته باشد و چه کسی نداشته باشد. همه ما بهعنوان یک ایرانی این را تجربه کردهایم که برای مبادله جهانی، مجرم به شمار میرویم. آیا رفتار از این نژادپرستانهتر ممکن است؟ آیا دلیلی وجود دارد برای اینکه کنترل پول نباید در دست دولتها باشد؟ به هر حال داستان از این قرار است که بلاکچین آمده تا دست دولتها را از اینکه تصمیم بگیرند پول را چه موقع چاپ کنند و در اختیار چه کسی بگذارند، بیرون بیاورد. بلاکچین یک فلسفه است؛ بلاکچین بیتکوین نیست. بیتکوین اگر نابود هم شود اهمیتی ندارد. بلاکچین صرافیها نیستند. صرافیها هم اگر نابود شوند اهمیتی ندارد. همانطور که بانکداری راه خودش را پیدا کرد، همانطور که امروز دنیای ما بدون بانکداری معنایی ندارد. چه دولتها بخواهند و چه نخواهند؛ که البته نمیخواستند. همانطور که جنگهایی با امثال مدیچیها اتفاق افتاد و کشتههای زیادی داشت تا به شرایط امروز رسیدیم. بلاکچین راه خودش را پیدا میکند؛ چه این پروژهها باشند و چه نباشند. اینها آینده بشر هستند.»
فلاح ادامه داد: «ما مدیچیهای این حوزه هستیم. مدیچیها مردند، اما بانکداری ماند. ما امروز اینجاییم و از کاری که آنها کردند لذت و بهره میبریم. خرید و فروش راحت انجام میدهیم، اینترنتبانک را استفاده میکنیم و از امکانات فراوانی بهره میجوییم که اتفاقاً خصوصیها برایمان آفریدهاند و نه دولتیها! دولتها فقط قانونگذاری میکنند و همواره جلوی پیشرفت میایستند. اگر ما بخواهیم همراه یا منتظر آنها باشیم، جز عقبگرد نتیجهای نخواهیم داشت. بانکداری امروز به خاطر مدیچیها شکل گرفته است. بگذارید ما نیز بلاکچین را به آیندگان بدهیم تا آنها چیزی را داشته باشند که ما به ایشان دادهایم. این حاصل تلاشی خواهد بود که ما صورت دادهایم. بگذارید دست دولتها را برای کار بد ببندیم. وظیفه ما این است که دولتها را مجبور به انجام کارهای بد کمتر و کارهای خوب بیشتر کنیم. اتفاقاً بلاکچین همان فلسفهای است که آیندگان از آن استقبال میکنند؛ برای اینکه دست دولتها را در تصمیمگیری راجع به حق مبادله و تعرض به جیب مردم میبندد.»
او در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: «ما نمیتوانیم منفعل باشیم. مسیر توسعه بلاکچین بسیار دشوار است و قطعاً دولتها جلوی آن میایستند. الان خیلی از دولتها آن را ممنوع کردهاند و بسیاری از دولتها سنگاندازی میکنند، ولی راه نوآوری و پیشرفت را فقط آدمهایی میتوانند پشت سر بگذارند که ترس به دل راه ندهند و شجاعت نوآوری داشته باشند و منتظر قانونگذار نمانند که برایشان قانون بیاورد زیرا نتیجه تمام اتفاقهایی که تا امروز افتاده جز نگرانی قدرت برای دولتها نبوده است. کسانی که نیازهای جامعه را شناختند و نوآوری کردند، خودمان بودیم و خودمان هستیم، پس باید خودمان ادامهاش دهیم.»
دیدگاهتان را بنویسید