سهیل نیکزاد رئیس هیئتمدیره کیوسک سخنرانی خود را با تشریح موضوعاتی در رابطه با فرصتهای راهاندازی کسب و کار بینالمللی در حوزه رمزارز آغاز کرد و گفت: «ارائه من در حد یک دستهبندی است که من در شرکت «کیوسک» به همراه برخی همکاران به آن رسیدهایم. با معرفی این دستهبندی، پیشنهاد خود را برای یک مدل کسب و کاری جهت ارتباط با دنیا در صنعت کریپتو را میگوییم. این پیشنهاد شامل قسمتهای مختلفی خواهد بود. به جای راهاندازی یک کسب و کار مستقل یا راهاندازی گروهی از خدمات؛ ترجیح میدهیم یا توصیه میکنیم که از فرصت بهره برید و مجموعهای از خدمات را در یک ساختار کسبوکاری به دنیا متصل کنید. Future Studio پیشنهاد ما به عنوان یک برنامه کسبوکاری است. به شما توصیه میکنم برای اتصال به دنیا؛ چه با همکاری ما و چه همکاری سایرین، به سراغ چنین قالبهایی بیایید تا فرصتهای بیشتری در اختیارتان قرار گیرد.»
چالشهای راهاندازی کسبوکارهای رمزارزی
نیکزاد درباره چالشهای راهاندازی کسبوکارهای رمزارزی بیان کرد: «مسئله ما برای جوابگویی به نیاز کسبوکارها در صنعت رمزارز، فرصتهای فراوان در حال ظهور و از بین رفتن است. به دلیل تغییر و تنوع، گاهی حتی فرصت نمیکنیم که به یکی از آنها برسیم تا بخواهیم لباس بپوشیم و به یکی از این میهمانیها برویم، میگویند: «آن روند به اتمام رسید، به سراغ روند بعدی برو». نوسانات درآمد، اشباع رقابت، محدودیتهای نظارتی و مهاجرت منابع انسانی جزو مشکلات اصلی شما برای راهاندازی کسب و کار بینالمللی خواهد بود و باید برای تمام آنها جوابی داشته باشید. کل بضاعت فکری خود را در این تصویر خلاصه میکنم که البته نظر شخصی من و همکارانم تلقی میشود؛ شاید به عنوان یک فرمول علمی نتوان به آن استناد کرد اما به هر حال، پیشنهاد ما به شمار میرود. حدود ۵% آدمها در دنیا کریپتو دارند و ۹۵% ندارند. شما که کریپتو بلد هستی و میخواهی کاسبی کنی؛ گرچه که داشتن کریپتو یکی از شرطهای وارد بازی شدن با شما به شمار میرود؛ باید بدانید که فقط یک بیستم آدمها قادر به چنین کاری هستند؛ ۱۹ بیستم آدمهای دیگر، به دنبال انتقال پول فیات یا تبدیل آن به کریپتو هستند. از دید من، درگاه ورود به صنعت کریپتو، برای ۱۹ بیستم باقیماندۀ دنیا، از طریق «فیات» است که من اسمش را «هستۀ بازار تبادل رمزارز» میگذارم.»
لایهبندی کسبوکارها
او با اشاره به لایههای این نوع کسبوکارها گفت: «در میان کل خدماتی که در چنین افقی میتوان شناسایی کرد یا مزیت رقابتی برایش به وجود آورد؛ سه لایه کلی را میتوان دستهبندی کرد؛ لایه اول، هسته مرکزی است که اتکای زیادی به رگولاتور، نظام بانکی و پرداختهای آنلاین خواهد داشت. این را میتوان به عنوان «هستۀ تبادلی» نامید. بعد از آن به لایۀ خدمات میرسیم که بخش اصلی قدرت و مزیت رقابت را به واسطۀ ارتباط با درگاه پرداخت بانکی به دست میآورند. لایۀ سوم، چیزهای فراتر هستند! من این «چیزهای فراتر» را به چهار دسته تقسیم میکنم: سختافزار، دیفای یا مالیه نامتمرکز، دانش بنیان، و تطابق با وب۲. خیلی از خدمات استارتاپها و کسب و کارهای کریپتو، مزیت اصلی آن به این است که به کسانی خدمت میدهند که، به هر دلیل، نمیخواهند با وب۳ کار داشته باشند؛ یا به هر دلیل، مشتریان پرحجم کریپتو به شمار میروند. به نظرم یکی از ورودیها به این حوزه، که امروز خبرش را دادند، مربوط به تیم محمد قاسمی عزیز و «مزدکس» است که در تلاش برای برقراری ارتباط بین وب۲ و وب۳ از طریق توکنیزه کردن داراییهای بازار سهام هستند.»
نیکزاد همچنین ادامه داد: «بازار «نظیر به نظیر» یا P2P برای تبادل انواع خدمات به کار میرود. ما درگاه خرید آنلاین و خدمات ترابردپذیر ارائه میدهیم. شاید بازی جکس را به خاطر داشته باشید که یک دکمه در شمشیرش داشت و پول را عوض میکرد؛ این یک خدمت ترابردپذیر به شمار میرود. «تأمین موتور تبادل» موضوع مهم بعدی است. در کشوری که ۳۳۳ اکسچنج از درگاه بانکی استفاده میکنند و ۷۰۰ سرویس کریپتو با درگاه بانکی معامله میشود؛ راهاندازی اکسچنج و فروش خدمت و درگاه به آنها میتواند یک کسب و کار ارزشمند به شمار رود؛ در واقع به مثابه «بیل و کلنگ فروختن به بیل و کلنگ فروشها برای کاشفان طلا» است؛ یعنی خدمات را یک لایه تخصصیتر از صرافیها ارائه میکنید. معاملات نیابتی و اجتماعی با استفاده از ابزارهای کپی تریدینگ و سوشیال تریدینگ، به شما در مدیریت دارایی افراد در جایی که خودشان تخصص شناسایی روندها را ندارند کمک میکند. توکنیزیشن، خدمت دیگری است. بلافاصله بعد از توکن کردن، این سؤال به میان میآید که بالاخره کجا میشود خرید کرد؟ از چه طریق خرید کنیم؟».
انواع کسبوکارهای رمزارزی
وی با اشاره به خلاقیت و نوآوری در فناوری گفت: «وقتی من فقط «فیات» یعنی پول بانکی داشته باشم و کریپتو نداشته باشم، حتماً باید در همسایگی چنین کسبوکارهایی فرود بیایم که وجه رایج را تبدیل به رمزارز میکنند. در حوزه سختافزار، به این دلیل که مردم و نظامهای پرداخت فعلی، وابستگی زیادی به سختافزار دارند و هنوز مهاجرت کامل به بستر نرمافزاری اتفاق نیفتاده؛ دستگاههایی مثل پوز، اِیتیام و کارت همچنان برای جامعۀ پرتعداد ۱۹ بیستم ما جذابیت دارد؛ برای این که خودشان را با فرهنگ تازهای تطابق دهند. تعمیر و نگهداری ماینر و ابزارهای خلاقانۀ بعضی ایرانیها که برای ماینر ساخته میشود نیز حائز اهمیت هستند. من شنیدم یک نفر در ایران با ماینر «فایروال» ساخته است! ببینید که فناوری چه اندازه میتواند تنوع و خلاقیت را به دنبال داشته باشد. کیف پول و سایر خدمات نیز در این عرصه اهمیت دارد. در مورد حوزۀ مالی نامتمرکز، توضیح کافی داده شد و دوباره به مرور آن بخش نمیپردازم. فقط همین قدر بدانید که وقتی از «دیفای» صحبت میکنیم، با بازاری مواجهیم که در یک سال گذشته بیش از ۲۸۰% افزایش حجم را نشان داده است؛ این یعنی یک غدۀ سرطانی که به راحتی نمیتوان جلوی رشدش را گرفت و حتی رسیدن به روندهای آن دشوار خواهد بود.»
نیکزاد درباره انواع این نوع کسبوکارها و کسبوکارهای دانش بنیان گفت: « وامدهی، بیمه، پلتفرمهای NFT و پلتفرمهای مدیریت لجستیک در کارهایی مثل بازی، متاورس و ارزشهای افزوده که روی زیرساخت وب ارائه میشود همگی حائز اهمیت هستند و نیاز به ابزارهای بلاکچین و وب۳ برای پرداخت و تراکنش در این عرصه خواهیم داشت. در حوزه «دانش بنیان» میتوانید کسب و کارهای رگتکی که با رهگیری تراکنش به مزیتهایی میرسند را مورد توجه قرار دهید. حتی «آموزش» هم میتواند یک فعالیت دانش بنیان باشد. حسابداری و مالیاتنویسی بر اساس مکانیسمهای رمزارزی و کمک به انجام تراکنش رمزارزی افراد در قالب استاندارد مالیاتی برای دولتها حائز اهمیت است. حتی میتوان با استفاده از مزیتهای بلاکچین، تراکنش و اطلاعات سیستمهای حسابداری را امنتر و از تغییرناپذیر بودنشان اطمینان حاصل کرد. «پژوهش و مشاوره» و «احراز هویت هوشمند» از دیگر کسب و کارهای حوزۀ دانش بنیان به شمار میروند. در زمینه «تطابق با وب۲» گردش مالی زیادی میتواند اتفاق بیفتد. برای ما که در مورد تکنولوژی بلاکچین حرف میزنیم و دائما دنبال مرزهای جدید و اتفاقهای جذابتر هستیم؛ حرف زدن از «تطابق با وب۲» میتواند یک عقبگرد به شمار رود؛ ولی وقتی گردش مالی مشتریان آنجا را بشناسیم، در مییابیم که قابل چشمپوشی نیست. من متعجب بودم که وقتی یک اکسچنج، داراییهای سهام را توکن کرد و داخل بستر خود آورد، به خاطر ملاحظات سندباکس مجبور به حذف کریپتوها شد! من با خودم گفتم: «عجب بازار بزرگی را از دست داده و عجب بازار ناچیزی را به جای آن به دست آورده» ولی وقتی گردش مالی آن دو را مقایسه کردم فهمیدم که کاملا برعکس است؛ بیش از ۱۰۰ یا ۱۰۰۰ برابر گردش مالی حوزۀ کریپتو در بازار سرمایهگذاری سنتی و سهام جریان مییابد.»
بازه زمانی راهاندازی کسبوکارهای رمزارزی
در ادامه رئیس هیئتمدیره کیوسک، دستهبندی کسبوکارهای رمزارزی پرداخت و گفت: «در حوزه خدمات سختافزاری و «مالیه نامتمرکز» و وب نسل ۲ و دانش بنیانها، یک سری ارزشهای بنیادی را میتوان دنبال کرد: تسهیل مشارکت، جذب سرمایه، برنامههای توسعه، پایش و آیندهنگری، گسترش جهانی و همافزایی! هر کسب و کاری که این مزیتها را شکل دهد کمک مؤثری خواهد بود. وقتی ۱۰ کسب و کار دارند راه میافتند، برای سرویس دادن به آنها نیازی نیست که ۱۰ بار زیرساخت یا سرویسی راه بیاندازید؛ کافی است یک زیرساخت ایجاد شود و ۱۰ سرویس روی آن کار کنند. با این منطق، میتوانید همافزاییهای سرویسی خوبی با یکدیگر داشته باشید. اینجا برایتان یک «بوم کسب و کار» کشیدهام. مخاطرات حوزه رگولاتوری، تکنیکال، فایننشیال، اپریشنال (operational) و رپیوتیشنال (reputational) دستهبندی و توصیههایی را مطرح کردهام.»
نیکزاد در پایان ارائه خود نیز مطرح کرد: «مثالی از مخاطرات مختلف و راهکار آن را به زودی بیان میکنیم. حدس میزنم اگر هر کدام از شما یک چنین استارتاپ استودیو راه بیاندازید، بتوانید در بازۀ زمانی چهارساله، از سرمایهگذاری خارج شوید و با توجه به این که حدود ۶ ماه برای تطابق و ثبت و رجیستر کردن کسب و کار در جاهای دیگر دنیا احتیاج داریدطی مدت معین به موفقیت میرسید. یک پلن مالی هم دارم که برآورد و ترتیب زمانی ورود به کسب و کار را در سایز seed، سایز A Series و سایز B Series نشان میدهد. اگر برای ایجاد چنین استارتاپ استودیو، کمتر از یکی دو میلیون دلار خرج کنید، عملا هزینهها را هدر دادهاید.»
دیدگاهتان را بنویسید